ثانیه های پر اضطراب خفگی با آب نبات at Salimpour Site.

Dr. Salimpour Site |کار روزانه‌اش تمام ‌شده بود و داشت به سمت خانه می‌رفت. سال‌ها بود که سر صحنه نرفته و عملیات نجات را انجام نداده بود. تااینکه آن کودک را در حیاط دید. کودکی که روی دستان مادرش تقریبا بی‌جان افتاده و حتی نفس هم نمی‌کشید. صدای فریادهای مادر و اشک‌های مردمی که دور او جمع شده بودند،

سلامت نیوز

ثانیه های پر اضطراب خفگی با آب نبات

ثانیه های پر اضطراب خفگی با آب نبات

کار روزانه‌اش تمام ‌شده بود و داشت به سمت خانه می‌رفت. سال‌ها بود که سر صحنه نرفته و عملیات نجات را انجام نداده بود. تااینکه آن کودک را در حیاط دید. کودکی که روی دستان مادرش تقریبا بی‌جان افتاده و حتی نفس هم نمی‌کشید. صدای فریادهای مادر و اشک‌های مردمی که دور او جمع شده بودند، او را به سمت این صحنه کشاند. کارمند داروخانه هلال‌احمر، به سمت کودک رفت تا دوباره یکی از ماموریت‌های زندگی‌بخش خود را اجرا کند. آموزش‌هایی که در هلال‌احمر دیده بود، به دادش رسیدند و او جسم بی‌جان بچه را در آغوش گرفت. او را روی دستانش گذاشت و با انجام یک مانور، نفس را به او بازگرداند. کودک یک‌ساله را بی‌جان تحویل گرفت و با زندگی دوباره او را به آغوش مادرش تحویل داد.